پسرمون ماهانپسرمون ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
مامان ملیحهمامان ملیحه، تا این لحظه: 36 سال و 28 روز سن داره
باباوحیدباباوحید، تا این لحظه: 36 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

دلنوشته های مامان ملیحه

آشوبم

کلاس بارداری

دیروز یکشنبه اولین جلسه کلاس بارداری بود که ازطرف مرکز بهداشت  پایگاه خرم ثبت نام کرده بودم . بلوارامین -مرکز رویش - خانم رشیدی جلسه اول که خیلی خوب بود من به همراه هشت تا مامان دیگه درکلاس حضور داشتیم با یه مربی شوخ و باحوصله خانم رشیدی که در مورد بهداشت فردی و پوزیشن های نشستن ایستادن و خوابیدن برامون صحبت کرد و من خیلی دوست داشتم مباحث و فضای کلاس رو شب که رسیدم خونه همه رو تندتند برای بابا وحید تعریف کردم اونم از اینهمه انرژی خندش گرفته بود البته توزمانی که من کلاس بودم باباوحید یه عالمه ماهی پاک کرده بود که کلافش کرده بود ...
21 فروردين 1396

تهیه سیسمونی

و امارسیدیم به قسمت هیجانی، شیرین و البته زمان بر و پرهزینه سیسمونی خریدن  بعد ازتعطیلات عید ازاونجا که هم من هم مامان جون خیلی عجولیم ، فرآیند سیسمونی خریدن رو برا گل پسرمون شروع کردیم . اول از همه سرویس چوب رو سفارش دادیم که باتوجه به حساسیت باباوحید ازشرکت یاسمن (jasminwood) تو خیابون عطاران سفارش دادیم . امیدوارم پسر عزیزمون بزرگ که شد ازسفارش ما خوشش بیاد. اینم عکسایی که از مغازه گرفتیم قراره اردیبهشت به دستمون برسه ایشاله   بعد ازاون رفتیم سروقت وسایل تغذیه مثل شیشه شیر و اینا . که بیشترش رو ازهایپرسیسمونی تو عطاران خریدیم و اکثرش مارک چیکو ازهمین مغازه یه شیشه جغجغه خریدم خیلی دوسش داشتم ک...
20 فروردين 1396

تولد مامان ملیحه در زمان بارداری

سلااااااااااااااااااااااااااام پسر عزیزم. خوبی؟ خداروشکر در زمان بارداریم بیشتر جشن و عروسی و شادی و عید بوده حتی ماه های اخربارداریم خورده به ماههای رجب و شعبان و عید فطر و ... یکی از اون شادی ها تولدم بود که با وجود شما گل پسر متفاوت تر از هر سال بود. باباوحید که هرسال برام هرجورشده کیک میگیره امسالم هول هولی (چون مهمون داشتیم) یک کیک شکلاتی خوشمزه گرفت . وقتی خوردمش کلی شما به وجد اومدی فک کنم داشتی میرقصیدی :))) آرزو میکنم سال دیگه این موقع سه تایی درکنارهم حسابی شاد و خوشبخت و دررفاه باشیم ...
12 فروردين 1396

اولین پست سال 96 -عیدی های پسرمون وقتی تو دل مامانش بود

چه سالی بشه امسال....... سلام پسرم . عیدتتتتتتتتتتتتتتت مبارک . عید سه تایی مون مبارک:) ایشاله سال خوبی در کنارهم سه تایی داشته باشیم:-* امسال عید برای من و باباوحید خیلییییییییییییییی متقاوت بود چون جنابعالی رو ذخیره داشتیم :دی بخاطرهمین یه عیدی خاص هم برات سفارش دادیم که ایده از مامان بود پیدا کردن محل سفارش از بابا و تحویل سفارش دوباره از مامان بود اینم از سفارش من و باباوحید برای عیدی شازده کوچولومون که شما باشی این عیدی امیرحسین بود برای ماهان عزیزم اینم یه برچسب اعداد خوشکل هدیه خاله فهیمه بود. دستش درد نکنه. قرار شد تاریخ تولدت که معلوم شد مطابق اون بچسبونم به دیوار:) و اما عیدی مادرجون پدرجون یه...
1 فروردين 1396

چهارشنبه سوری 95

سلام ماهان عزیزم . خوبی؟ امروزکه دارم این مطلبو برات مینویسم چهارشنبه آخر سال و آخرین دقایق روزکاری مامان در سال جاری میباشد. ازفردا ایشاله یکم ازشلوغی دربیام بتونم استراحت کنم. دیشب شب چهارشنبه (چهارشنبه سوری )بود. هرسال این موقع یا من و باباوحید میرفتیم خونه مادرجون یا اونا میومدن یه غذای معروف دارن به اسم شش انداز( شَشَنداز غذایی است که در خلخال و سالی فقط یک بار و آن هم در شب چهارشنبه سوری پخته می شود) اما امسال که اونا کرج بودن من به باباوحید پیشنهاد دادم مامان جون اینا بیان و یه شب بااحال درکنارتو پسرعزیزمون داشته باشیم زحمت شش انداز و شام هم به عهده باباوحید بود. خیلی خوش گذشت عزیزم . شما هم حسابی ووول میخوردی ...
25 اسفند 1395

دفتر مخصوص تو

                      پسر عزیزم تمام مطالب این وبلاگ به صورت زمان بندی شده-دقیق تر جزیی تر  و البته خصوصی تر با دست خط خودم در این دفتر مخصوص تو آورده شده است. من این دفتر را محفوظ نگه میدارم تاروزی که باسواد و باکمالات بشوی و باچشمان قشنگت محتوای آن را بخوانی و از ته دل درک کنی که من و بابا وحید برای رسیدن به چنین روزی چه شادی ها و غم ها را پشت سرگذاشته ایم ...
17 اسفند 1395

پسرم ماهان

سلام پسر عزیزم. خوبی؟ همه چی روبراهه ؟ خوش میگذره؟  فعالیت بیش از حدمامان اذیتت نمیکنه؟ دیگه مامان همیشه همین بوده پرجنب و جوش . هم سرکار هم بیرون . تو هم انگار عادت کردی فدات شم جونم برات بگه بالاخره بعد کلی فکر کردن با بابا وحید ما یکسری اسم رو جداکردیم مامان اسم های مهراد - ماهان – میعاد- نوید- صدرا که مهراد رو بابای نی نی به کل حذف کرد :دی بابا وحیدهم ماهان – نیکان- ایلیا- سپهر- صدرا که از این لیست هم مامان ملیحه نیکان رو حذف کرد نتیجه حذفیاتمون و جمع بندی خودمون دوتاشد بعدش تصمیم گرفتیم که نظر بقیه رو هم بدونیم در مورد این اسم ها . البته شاید بعضی هاشون از این لیست هیچ کدومو پیشنهاد نداده بودن ...
16 اسفند 1395

سلام پسرم!

سلام پسر عزیزم . خوبی ؟ اونجاهمه چی روبراهه؟ خوش میگذره؟ غذای مامان به اندازه بهت میرسه؟ بزرگ شدی؟ چقد سوال دارما :) این اولین باره تو وبلاگ مینویسم پسرم ! تا هفته اول اسفند که بلاتکلیف بودم شما گل پسری یا گل دخمل! از بعد اونم خیلی درگیر سر کار و مهمون داری شدم وقت نکردم باهات درددل کنم پسرعزیزم این روزا با باباوحید سرمون حسابی شلوغه مشغول خرید عید هستیم هم عیدی برای دیگران هم لباس برای خودمون- مامانی تم به مشکل خورده لباس گیرش نمیاد تو همین چندروزه ایشاله اسم نهایی تو مشخص میکنیم یه چندتااسم بابا وحید ثبت کرده که ازبین اونها یکی اش رو به تصویب برسونیم ایشاله شما هم انگار بوی عید به مشامت خورده جوجوی من :) این روزا تکانها...
14 اسفند 1395

فرآیند انتخاب اسم

همیشه تو اون خونه که بودیم با بابا وحید حرف بچه و اینا میشد میگفتم اگه پسر شد ماهان قشنگه اگرم دختر شد نازگل(علت این اسم نازگل یه رازه که فقط به پدرت گفتم ) اما نمیدونم چرا بعد ازاینکه پدرمادرا به طورواقعی نی نی دارمیشن تو انتخاب اسم تردید میکنن ماهم بعد اینکه فهمیدیم یه فرشته پاک یه مخلوق خدایی قراره عضو جدیدمون بشه اسم های مختلف رو از ذهنمون رد کردیم بدیش اینه الان باید هم به اسم پسرفکرمیکردیم هم به اسم دختر تازه وقتی معلوم بشه باید ازاول به یکیش با تمرکز فکرکنیم من برای پسر اسمهای معین مبین معراج ماهان نوید رو تو ذهنم لایک کردم پدرت هم با ماهان ایلیا و... موافق بود برای دختر من با نازگل و مهربان خیلی موافق بودم...
5 اسفند 1395