سلام پسرم!
سلام پسر عزیزم . خوبی ؟ اونجاهمه چی روبراهه؟ خوش میگذره؟ غذای مامان به اندازه بهت میرسه؟
بزرگ شدی؟ چقد سوال دارما :)
این اولین باره تو وبلاگ مینویسم پسرم ! تا هفته اول اسفند که بلاتکلیف بودم شما گل پسری یا گل دخمل! از بعد اونم خیلی درگیر سر کار و مهمون داری شدم وقت نکردم باهات درددل کنم
پسرعزیزم این روزا با باباوحید سرمون حسابی شلوغه مشغول خرید عید هستیم هم عیدی برای دیگران هم لباس برای خودمون- مامانی تم به مشکل خورده لباس گیرش نمیاد
تو همین چندروزه ایشاله اسم نهایی تو مشخص میکنیم
یه چندتااسم بابا وحید ثبت کرده که ازبین اونها یکی اش رو به تصویب برسونیم ایشاله
شما هم انگار بوی عید به مشامت خورده جوجوی من :) این روزا تکانهای محسوسی داری و برام لذت بخشه
پسرم دوستت دارم و دعایم این است مثل پدرت بشی چون من بهش افتخار میکنم:)
این روزا دلم بدبهانه گیر هست . بی مهری اطرافیان دلم را شکسته و غمگینم کرده اما بخاطر تو و باباوحید سعی میکنم فراموش کنم
هدیه الهی زندگی مشترکمون آرزوی من آرامش و سلامتی و خوشبختی ابدی توست و درانتظار روزهایی هستم که بیایی و بادیدن خنده هایت قند تو دل ما آب شود:)