چهارشنبه سوری 95
سلام ماهان عزیزم . خوبی؟
امروزکه دارم این مطلبو برات مینویسم چهارشنبه آخر سال و آخرین دقایق روزکاری مامان در سال جاری میباشد.
ازفردا ایشاله یکم ازشلوغی دربیام بتونم استراحت کنم.
دیشب شب چهارشنبه (چهارشنبه سوری )بود. هرسال این موقع یا من و باباوحید میرفتیم خونه مادرجون یا اونا میومدن
یه غذای معروف دارن به اسم شش انداز(شَشَنداز غذایی است که در خلخال و سالی فقط یک بار و آن هم در شب چهارشنبه سوری پخته می شود)
اما امسال که اونا کرج بودن من به باباوحید پیشنهاد دادم مامان جون اینا بیان و یه شب بااحال درکنارتو پسرعزیزمون داشته باشیم
زحمت شش انداز و شام هم به عهده باباوحید بود. خیلی خوش گذشت عزیزم . شما هم حسابی ووول میخوردی
بعدش با امیرحسین و مامان جون و خاله ها رفتیم خیابون گردی و آتش بازی ببینیم
وای که چقد امیرحسین کیف کرد
ایشاله سال دیگه تو رو ببریم عزیزم حسابی کیف کنی :)
راستی ممنون که تو این شلوغی پلوغی های روزعید هوای مامانو داری نمیزاری اذیت شه اجازه میدی ازپس کارام بربیام:) دوستت داریم پسرم