پسرمون ماهانپسرمون ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
مامان ملیحهمامان ملیحه، تا این لحظه: 36 سال و 28 روز سن داره
باباوحیدباباوحید، تا این لحظه: 36 سال و 10 ماه و 24 روز سن داره

دلنوشته های مامان ملیحه

آشوبم

اتمام پروسه سیسمونی

بالاخره همزمان با تولد باباوحید 16 خرداد و مراسم افطاری مامان جون اینا تقریبا اتاق  گل پسرمون همه چیش تکمیل شد و ما حسابی منتظریم برای آمدنش این عکسها رو هم بابا وحید از اتاق پسرمون مستند سازی کردن ...
16 خرداد 1396

تولد باباوحید

تولد- تولد - تولدتتتتتتتتتتتتتتتتتتت مبارک:) پسر عزیزم امروز تولد باباوحید مهربونه . بابا وحید که بی صبرانه منتظر دیدن تو هستش تو سن سی سالگی 16خرداد برای مامان ملیحه یه روز خیلی قشنگه چون خدا باباتو به این دنیا فرستاده تا منو خوشحال کنه:) دیشب با وجود شما تو شکم مامانی تو سن هشت ماهگی یه جشن کوچولو براباباوحید گرفتیم که البته مامان جون اینا و خاله اینا هم بودن و کلی هم زحمت کشیده بودن هدیه خریده بودن:) این تولد برام چندتا فرق داشت من دارم مادرم میشم تا یکماه دیگه و باباوحید هم پدر درست تو سن سی سالگی این تولد باباوحید اولین باره که توخونه جدید گرفته شد اولین بار بود تولد باباوحید به ماه رمضون می خورد و اولین بار بود ...
16 خرداد 1396

آتلیه بارداری

بالاخره 13 اردیبهشت چهارشنبه نوبت گرفتم برا آتلیه. آتلیه تخصصی کودک و بارداری ماهور توی بلوارامین اندازه یه مسافرت لباس برداشته بودم. براخودم بابا وحید لباسای قشنگ تو اونجا کلی عکسای قشنگ و خنده دار ازمون گرفتن که آخراشم من حسابی خسته شده بودم منتظرم چاپ بشن ببینم چه شکلی شده بودیم ایشاله عزیزم صحیح و سالم بدنیا بیای میریم سه تایی عکسهای خوشکل موشکل میگیریم باهم ***************** بالاخره هفته اول خرداد عکسای ما اماده شد خیلی قشنگ و بامزه شد یکی ازاون عکسها که خیلی دوس داشتم این بود این کفشا و لباستو خیلی دوس دارم عزیزم. لحظه شماری میکنم تنت کنم خوش تیپ ببینمت دلم ضعف بره :-* ...
6 خرداد 1396

پسر بریچی قدامی مون :)

بعد از تعیین جنسیت دیگه سونوگرافی نرفته بودیم تا همین هفته اول خرداد که برای بررسی وضعیت رشد پسرمون دستورشو خانم دکتردیانت واسم نوشت . که به خواست باباوحید ازسونوگرافی دکترخسروی نوبت گرفتیم. بعد کلی انتظار بالاخره نوبتمون شد و من همون اول گفتم اقا دکترمنیتورو به سمت من بزارید من هیچ وقت ندیدم نی نی رو اقای دکتر همون اول کار مجددا تاکید کردن نی نی پسر :دی وزن گل پسرمون تقریبا  2 کیلو تا الان    اما با معیارهای مختلف تخصصی هفته های مختلفی به ماگفت که مااخرش نفهمیدیم چیشد دقیقا! اما نکته مهم و جالب این سونو این بود که پسرمون هنوز نچرخیده و بریچ هستش و این ذهن منو درگیرکرده که ایا از بریچی درمیاد یا نه ...
4 خرداد 1396

خرید فرش برای اتاق پسرمون

اصولا پروسه تهیه سیسمونی به نظرم هم شیرینه هم یکم انرژی بر ، چون مامان ها توانایی چرخیدن ندارن بعد ازنصب پرده و چیدمان کمد اتاق پسرما یه فرش کم داشت تا حسابی خوش رنگ و اب بشه این شد که خیلی سریع به فکر فرش افتادیم و نهایتا از مغازه شونهر توی زنبیل آباد یک فرش آبی خریدیم. بعد از پهن کردن فرش دیگه اتاق پسرما یه آرامش خاصی با رنگ های آبی مختلف پیدا کرده بود ...
20 ارديبهشت 1396

نصب پرده اتاق پسرمون

سلام سلام صدتا سلام پسرم بعد ازاومدن کمد و چیدنش تو اتاق ، اتاقت یه پرده خوشکل کم داشت با یه فرش که پرده اتاق رو روز 11 اردیبهشت همزمان با تولد حضرت ابولفضل از بازار سفارش دادیم که زحمت نصب ایناشو باباوحید تنهایی کشید خیلی هم اذیت شد اینم عکسشه همون روز از بی بی سنتر تو خیابون کلهری یه روتختی خریدیم که اونم برای خودش پروسه ای بود اون آویزهای بالای تختت رو از نی نی لای لای تو خیابون بوعلی خریدیم خیلی بامزه اند هردومون دوستش داریم ماهان جونم کی میشه صحیح و سالم بیای رو این تخت بخوابونیمت برات روشن کنیم تو ذوق کنی ما هم عشق کنیم ...
11 ارديبهشت 1396

نصب کمد

بالاخره روز 5 اردیبهشت مصادف با مبعث پیامبر برای نصب کمد اومدن. اتاقت با این رنگ خیلی ارامش بخش شد:) تو فرآیند نصب باباوحید یه سوتی ای داد که اینجانمیشه گفت! ولی امید داریم که حل بشه اینم اولین عکس بعد ازنصب کمد و تخت هستش، مبارکت باشه عزیزم:) ...
9 ارديبهشت 1396

امیرحسین و اسباب بازی های پسرمون

معمولا اخرهفته ها بعضی وقتا خاله سمیه میومد خونمون هم من تنها نباشم( باباسرکاربود پنج شنبه ها )هم کمکی کرده باشه به من هربار هم امیرحسین وسایل سیسمونی تو میورد وسط با یه ذوقی بازی میکرد یکی از اون دفعات بازی با قطارت بود که هیچ رقمه راضی نمیشد کنار بزارمش اینم فیلم بازی با قطارته که بابا وحید برای امیرحسین وصلش کرده اونم کلی کیف کرد بازی امیرحسین باقطارماهان ...
27 فروردين 1396

درآستانه روز پدر

فردا روز مرد هست و برای من و بابا وحید امسال روز مرد متفاوت هست چون دیگه مرد مهربون من داره پدرمیشه و زمان کمی مونده تا شما گل پسرمون رو تو بغلش بگیره بگه چطوری بابایی خوشحالم که خدا این نعمت پدرشدن رو از بابا وحید دریغ نکرده و آرزویم این است که فرزند فوق العاده ای برای باباوحید بشی همونجور که اون همسر بی نظیر برای من و پدربسیارمهربون برای تو هست  نمیدونم چه حرکتی برای خوشحالی بابا انجام بدم چه هدیه ای بگیرم مخصوصا که فرصت سوپرایز ندارم چون من و بابایی  باهم میریم سرکار وبرمیگردیم غافلگیرکردن یکم کارسختیه البته با همین شرایط من و باباوحید همیشه برای خوشحال کردن همدیگه راه حلی برای سوپرایز و غافلگیری پیداکردیم ولی الان ی...
21 فروردين 1396