پسرمون ماهانپسرمون ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره
مامان ملیحهمامان ملیحه، تا این لحظه: 36 سال و 19 روز سن داره
باباوحیدباباوحید، تا این لحظه: 36 سال و 10 ماه و 15 روز سن داره

دلنوشته های مامان ملیحه

آشوبم

تولد دوسالگی ماه قشنگمون

ماه قشنگمون تولدت مبارک ماه ما دوساله شد چه تولدی بود خیلی بهم خوش گذشت برعکس پارسال خیلی پسرم آقا بود خیلی همکاری کرد . خیلی حتی نانای کرد شمع فوت کرد دیگه هرچی یه صاحب تولد لازمه انجام بده انجام داد چون به اقا شیره علاقه داشت من تم حیوانت زدم براتولدش هدیه هم براش جعبه ابزار خریدم اخه دوچرخه زود بود براش همه بودن عمو ها مادرپدر خاله ها مامان جون باباجون حیف فقط دایی نبود کلی هدیه های قشنگ هم برا ماه قشنگمون خریدن خاله سمیه صندل و پیرهن گرفته بود خاله فهیمه گیتار مامان جونم لباس تازه باباجونم جداپول داد عمو سعید از روسیه براش لباس گرفته بود لباس کاملا خارجکی مادر تی شرت و شورت لی عمو فریدم یه پازل جغدی خیلی خوش...
13 تير 1398

تولد امیرحسین عزیز

سلام پسر قلقلی من سلام اقای دٌتر😀 جونم برات بگه تولد عشقت رسیده 7 سالگی امیرحسین همون که تو همش میگی علی کلی براش ذوق میکنی امسل دومین تولد علی باحضور ماهانی بود آخ که چقد تو علی رو دوس داری ماهم عادت کردیم میگیم علی:))   ...
7 بهمن 1397

دایره المعارف ماهانی در هفده ماهگی

‎ در در (یعنی جوراب کاپشن وکلاهو دربیار) دوغودوغو یعنی فیلم گوشی بزار اننار (انار) لاللی(نارنگی) ما(ماست) ادو(الو) لی(لیموشیرین) شی(شیر) نونون(نون) بابای(بای بای) فقط بابارودرست میگه😁 ‎ عمو(عم)‎ امیرحسین (علی) اینم بگم عاشق امیرحسینه دفت( رفت مامان بابا تغال(پرتغال) جا(جناب خان)    
26 آذر 1397

امیرحسین و اسباب بازی های پسرمون

معمولا اخرهفته ها بعضی وقتا خاله سمیه میومد خونمون هم من تنها نباشم( باباسرکاربود پنج شنبه ها )هم کمکی کرده باشه به من هربار هم امیرحسین وسایل سیسمونی تو میورد وسط با یه ذوقی بازی میکرد یکی از اون دفعات بازی با قطارت بود که هیچ رقمه راضی نمیشد کنار بزارمش اینم فیلم بازی با قطارته که بابا وحید برای امیرحسین وصلش کرده اونم کلی کیف کرد بازی امیرحسین باقطارماهان ...
27 فروردين 1396

تولد امیرحسین عزیزم

این عکس امسال امیرحسین هست امیرحسین عشق مامان ملیحه است خیلی دوست داشتنیه امیرحسین خیلی خوش صحبته خیلی هم سوال میپرسه ازهمه جالبترعین باباوحید دست چپ هستش من فک کنم تو هم دست چپ بشی چون من خیلی کارامو باچپ انجام میدم امیرحسین عاشق نقاشیه مابهش میگیم پیکاسو امسال برای تولدش درحالی که تو شکم مامان شما تشریف داشتی رفتم براش یه بافت خریدم همزمان که برای سالگرد عقدمون برای بابا وحید بافت خریدم اخه سالگرد عقد مابا تولد امیرحسین یه روز فرق داره !مثلا فردای روز عقدمون اولین سال تولد امیرحسین بود امیرحسین عاشق مدادرنگی و ماژیکه بخاطر همین براش ماژیکهای رنگی هم خریدم خیلی دوست داشت ماژیکاشو:) حالا بهش قول دادم مداد رنگی 48 رنگه بخرم ...
7 بهمن 1395

اولین شب یلدا

امسال شب یلدا متفاوت تر ازهرسال بود به چند دلیل اول اینکه  میدونستیم درآستانه پدرمادرشدنیم دوم اینکه پدرجون مادرجون پیش مانبودن کرج بودن سوم رهام کوچولو بدنیا اومده بود چهارم رفتیم خونه مامان جون تو شب بارونی بابا وحید تو حیاط مامان جون با منقلش جوجه درست کرد خیلی خوب شده بود خیلی کیف داشت عزیزم امیدوارم به تو هم چسبیده باشه اینم عکس هنرنمایی پدرت تو این شب تو این فرآیند امیرحسین و خاله فهیمه بالاسرش بود و امیرحسین عشق باد زدن داشت کلی شیطنت کرد   ...
1 دی 1395
1