خرید خونه جدید
اواخرشهریور 95 روزای پرتلاطمی داشتیم - ازیه طرف مادرجون پدرجون برای همیشه داشتن ازقم میرفتن و ما احساس تنهایی بهمون دست میداد ازاونور فکرمون درگیربود که تمامی معاملات خرید خونه جدید و فروش خونه قبلی بدون مشکل و اذیت پیش بره!
درعرض کمترازیکماه خونه رو رنگ کردیم! شیرآلات خریدیم نصب کردیم! کابینت و کمد دیواری زدیم! پکیج زدیم ! روشویی خریدیم! خلاصه کلی کارا کردیم تا خونه ای که خریدیم به سلیقمون نزدیکتربشه مخصوصا کابینتاش که حساسیت بیشتری روش داشتیم که خداروشکر همشو به موقع و رضایتمندانه انجام دادیم.
اینم عکسای ابتدایی خونمون بعد ازنصب پرده
ازهمین تریبون ازباباوحید تشکر میکنم که تمام تلاششو کرد خونه جدید همون چیزی بشه که من دوست دارم
هرچه بود به خیرگذشت و ما اواخرمهر همه کارهامون تموم شده بود خونه جدید رو هم تمیزکرده بودیم و آماده رفتن بودیم از اون طرف همزمان با ما مادرجون اینا رفتن کرج و ما ومخصوصا پدرت خیلی تنها شدیم.
خونه جدید هم خونه قشنگی شد البته مثل خونه قبلی حیاط نداشت پارکینگش:| تراسشم کوچک بود اماا درمجموع قشنگ بود
بابایی هم قول داده بود یک کوچولو خستگی گرفتیم با آوردن یه عضو جدید به خونه بزرگ موافقت میکنه که به لطف خدا و عجولی من و تو خیلی زود این اتفاق رخ داد و من به آرزوی مادرشدن نزدیک شدم