پسرمون ماهانپسرمون ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 17 روز سن داره
مامان ملیحهمامان ملیحه، تا این لحظه: 36 سال و 1 ماه و 18 روز سن داره
باباوحیدباباوحید، تا این لحظه: 36 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

دلنوشته های مامان ملیحه

آشوبم

اولین هدیه برای رهام کوچولو

این روزا که باباوحید هم عمو شده بود هم درآستانه مسئولیت پدری قرارگرفته بود! روزای خاصی بودند . ما ازروزی که رهام بدنیا آومده یعنی 25 آذر تا همین الان که این مطلبو مینویسم یعنی 20 بهمن 95 دیگه نتونستیم رهام کوچولو رو ببینیم ازنزدیک فقط عکساشو میدیدیم دلمون آب میشد ذوق میکردیم دلتنگ میشدیم همون روزی که بدنیا اومد ما یه هدیه برای بدنیا اومدنش به مامان باباش دادیم ولی چون نقدی بود بهم کیف نداد اصلا دلم میخاست مخصوص خود خودش یه چیزی سفارش بدم یادگاری بمونه تا اینکه به ذهنم رسید ازاین حلقه های اسم که نمدی هستن به دوستم راضیه عزیزم سفارش بدم البته نیتم هست اسم و جنسیت تو که معلوم شد برای تو هم سفارش بدم گفتم بگم حسودی نکنی یه وقت خلا...
15 بهمن 1395

اولین بار که صدای قلبت رو برای بقیه فرستادم

دیروز 11 بهمن نوبت دکتر دیانت داشتم  قبل بارداری کلی چکاب های کامل و آزمایش ایدزهپاتیت  اینارو داده بودم همه چی اکی بود اما بعد بارداری مشکل کم کاری تیرویید پیداکردم که مجبورشدم زیرنظردکترنوین متخصص غددباشم که خداروشکر این بارکه آزمایش دادم تیروئیدم نرمال بود به خانم دیانت هم نشون دادم ایشون هم گفت روبراهه خداروشکر ولی باید داروهامو ادامه بدم خانم دیانت صدای قلبتو برام اکو کرد بشنوم منم باگوشی ضبطش کردم برابقیه بفرسم هربار یادم میرفت امروز12 بهمن صدای قلبتو برای مادرجون و عموها که دورهستن با تلگرام فرستادم اونا هم کلی ابرازمحبت کردن که این پایین برات آوردم صدای قلب نی نی مون Farid, [۳۱.۰۱.۱۷ ۰۹:۱۴] به به چه قلبی...
12 بهمن 1395

تعیین جنسیت

هرمادری دوست داره بدونه نی نی کوچولوی داخل شکمش رو باید پسرم صدا کنه یا دختر همه مادرا برای فهمیدن این موضوع خیلی عجله و اشتیاق دارن - مخصوصا که دوست دارن زودتربراش خرید کنن منم که سردسته عجولام خیلی دوست دارم زودتر بفهمم چی باید صدات کنم برای هرمادری ازاول یه عده ای ازروقیافه و اشتهاش پیش بینی هایی میکنند- من که ویارخاصی نداشتم قیافمم عادی بود دوست داشتم برام پیش بینی کنن و بعد ببینم کی درست گفت کی غلط ولی همه پیش فرض رو برپسرگذاشتن چون قنبری ها یدطولانی در پسرزایی داشتن رو این حساب همه پیش فرض میگفتن پسره - ماهم تابع جمع بودیم بهرحال امیدوارم هرچی که هستی سالم و باهوش و البته خوشکل باشی (این خوشکل بودن تاکید باباته ) ایشال...
12 بهمن 1395

تولد امیرحسین عزیزم

این عکس امسال امیرحسین هست امیرحسین عشق مامان ملیحه است خیلی دوست داشتنیه امیرحسین خیلی خوش صحبته خیلی هم سوال میپرسه ازهمه جالبترعین باباوحید دست چپ هستش من فک کنم تو هم دست چپ بشی چون من خیلی کارامو باچپ انجام میدم امیرحسین عاشق نقاشیه مابهش میگیم پیکاسو امسال برای تولدش درحالی که تو شکم مامان شما تشریف داشتی رفتم براش یه بافت خریدم همزمان که برای سالگرد عقدمون برای بابا وحید بافت خریدم اخه سالگرد عقد مابا تولد امیرحسین یه روز فرق داره !مثلا فردای روز عقدمون اولین سال تولد امیرحسین بود امیرحسین عاشق مدادرنگی و ماژیکه بخاطر همین براش ماژیکهای رنگی هم خریدم خیلی دوست داشت ماژیکاشو:) حالا بهش قول دادم مداد رنگی 48 رنگه بخرم ...
7 بهمن 1395

اولین سالگرد عقد با وجود تودر شکم مامانی

5 بهمن سالروز عقد مامان ملیحه  و بابا وحید هستش ما سال 91 با هم عقد کردیم و هرسال بابا وحید برای همچین روزی برای من سوپرایز بزرگی داشت البته منم سوپرایزای خودمو داشتم- همون موقع که برام یه هاپوی بزرگ آبی خرید از صفاهیه با یه کفش سورمه ای جین از کفش حمید تو بلوار امین -خیلی قشنگ بود اولین  سالگرد عقدمون بهمن 92 پدرت سرباز بود، سرباز اونطوری نه ها ! کلش 45 روز آموزشی داشت فقط ببین چه بامزه شده بود کرج بود قرارشد همچین روزی من به همراه عمو فرید برم دیدنش که موفق شدم  من یه کتابچه عاشقانه براش درست کردم - انقد از محتوا و ساختار این کتابچه پدرت خوشش اومد که بی اختیار اشک ریخت اونم وقتی اومد قم برام کفش خ...
5 بهمن 1395

هدیه راضیه دوست عزیزم برای خونه جدید

میخاستم مامان از دوستم راضیه هم برات بگم اون نه تنها بهترین دوست من هستش بهترین دختری که میشناسم هم هست خیلی ماه و باسلیقست و چون دوستش دارم خاستم ازهمین تریبون ازش تشکر کنم راضیه یه هدیه خوشکل برای عروسی مون(این یکاد با چوب معرق) برای اون خونمون برای این خونمون هم یه هدیه قشنگتر درست کرد . البته قول داده یه عالمه کارای خوشکل برای تو درست کنه ...
2 بهمن 1395

سونوگرافی غربالگری

این سونوگرافی ، یکی از سونوگرافی های نگران کننده برای هرمادری است منم که ذاتا استرسی هستم برای دومین بار با بابایی رفتیم سونوگرافی این بار به نیت غربالگری و تشخیص سلامتی تو خیلی معطل شدیم آخه دکتر هم از تهران میومد هفته قبلش نیومده بود کلی مراجعه کننده داشت اون روز بالاخره نوبت ما شد و رفتیم داخل ! بابایی مثل همیشه آروم و خونسرد کنار من وایساده بود وقتی دکترگفت سالمه خیالمون راحت شد اینم عکس دومین سونوگرافی تو اینجا همش 5 سانت بودی البته غربالگری دومرحله داره سونوگرافی و آزمایش دکترخسروی فقط پنج شنبه جمعه میومد و چون سونوگرافی رو عصر5شنبه انجام دادیم آزمایش افتاد برای شنبه که خداروشکر اونم نتیجش خوب بود نت...
30 دی 1395