22 ماهگی
22 ماهگی روزای شیرین سن تو بود. کلمات جدیدی که تکرار میشدن
کارهای جدیدی میکردی
در 22 ماهگی به قصه علاقه مند شدی خودت میگفتی قصه بببی(ببعی) و من برات قصه ببعی آقا خرگوشه و وروجکو میگفتم
22 ماهگی عکسهای رهام رو بوس میکردی معنای دلتنگی رو داشتی میفهمیدی
ارتباطت بابچه ها بهترشده بود
22ماهگی مارو بوس میکردی .به بیرون رفتن با باباوحید علاقه داشتی میگفتی وحید کمربند کوچه:))
خیلی دلم میسوزه این روزای شیرینت مث باد ازکنارم سریع رد میشن
این عکس هم 22 ماهگی رفته بودیم دشت شقایق اتوبان قم تهران اینجاهم متجمع مهر و ماه بماند به یادگار
این لباسای خوشکلم مادر روز عید بهت هدیه داده بود
همیشه بخندی قشنگم :-*
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی