پسرمون ماهانپسرمون ماهان، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
مامان ملیحهمامان ملیحه، تا این لحظه: 36 سال و 23 روز سن داره
باباوحیدباباوحید، تا این لحظه: 36 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

دلنوشته های مامان ملیحه

آشوبم

کلیپ بارداری تاتولد

پسرقشنگم ماهانم این کلیپ خیلی قشنگ رو بابا براشب تولدت زحمت کشیدو ساخت این اولین تولد زندگی تو هست و مابراش خیلی ذوق داریم خیلی سرش شلوغ بود دستشم سوخته بود وگرنه خیلی عالی تر کارمیکرد بهش یه سری اصلاحات دادم اگه یادش نره قراره درست کنه :))) باباوحید خیلی شمارو دوست داره هاااااااااااااااااااااااااااااااااااا کلیپ تولد ...
26 تير 1397

اولین وایسادن دریکسالگی

و اما حرکت جدید دریکسالگی دریکسالگی تنبل خان ما موفق شد بدون تکیه گاه وایسه ولی راه نمیره هنوز وقتیم وایمیسه سریع میترسه میشینه من عجله ای ندارم برا راه رفتنت عزیزم همینجوریش حسابی شیطونی اما همه سراغ میگیرن من نگران میشم و عجول امیدوارم این مرحله راه رفتنم به سلامتی و اسونی یاد بگیری زود زود دوستت دارم عزیزم
26 تير 1397

واکسن یکسالگی

ما واکسن یکسالگی رو گذاشتیم برا بعد تولد که یه وقت اذیت نشی پنج شنبه چهارده تیر براشما تولد گرفتیم شنبه شانزده تیر رفتیم با بابا وحید مرکزبهداشت خداروشکر برخلاف تصورم اصن سراین واکسن اذیت نشدی اتفاقا بعد واکسن خیلی شاد و شنگول بودی قلقلی من :) اما بعد چندروز حساسیت نشون دادی بدنت دونه زد مامجبورشدیم ببریمت دکتر ولی درکل این واکسن نسبت به قبلیا اذیت کمتری داشت پسرخوشکل و فندق من ایشاله همیشه تنت سالم باشه هیچ سوزن و آمپولی نخاد به بدنت فروبره:) این عکس خوشکلتم براعروسی الهام  خاله هست چندروز بعد واکسن . حسابی تیپ زدی جنتلمن مامان شدی:) چشم بد به دور ازت عزیزدلم ...
16 تير 1397

هورااااااااااااااا تولدت مبارک ماهان جونم :-*

یه دونه پسر دارم من قند عسل دارم من :) به به به به :) عزیز من گل من تولدت مبارک:) ماه تابانم ماهان جان تولدت مبارک عشقم بالاخره من با تمام سختی ها و کارهایی که رودوشم بود موفق شدم یه تولدرنگین کمونی برای گل پسرم بگیرم خیلی شب خوبی بود با اینکه معمولا ماهانی توشلوغی بهونه میگیره ولی بازم راضی بودم و همه چی خوب پیش رفت. همه زحمت کشیدن سنگ تموم گذاشتن تاخوش بگذره . ماهانی کلی جایزه و وسیله نقلیه هدیه گرفت. ما یه ماشین بزرگ براماهانی خریدیم کلی ذوق کرد پسرمون . عموها براش اسکوتر گرفتن . مادرجون  پدرجون ماشین دیوونه گرفتن . مقدم خاله موتورگرفت. خاله فهیمه ماشین کنترل دار:))))))) اینم فیلم ماشین بازی ماهانی قلقلی خال...
14 تير 1397

تولد ماهانی- یکسالگی- اولین تولد

به به  به به تولد تولد تولد بارونه عزیز من گل من تولدت مبارک امروز سیزده تیرماه تولد یکسالگی گل پسر من که ساعت ده بدنیا اومده هست وای چه روز خاصی بود امروز خدا به همه قسمت کنه ازاین لحظه ها خیلی ذوق دارم براش امیدوارم باهام همکاری کنه یه تولد یادگاری براش بگیرم تصمیم گرفتم پنج شنبه شب یعنی فردای تاریخ تولدش یه تولد با حضور مادرجون اینا و مامان جون اینا بگیرم خداکنه همکاری کنه همه چی عالی پیش بره دست باباوحیدم تو این شرایط سوخته یکم شرایط سخته اما ایشاله میتونم ازپسش بربیام تم تولدم رنگین کمان انتخاب کردم خیلی ذوق دارم برای تولدش . حالا نمیگم چی براش خریدم تاسوپرایز بمونه فعلا:))))))) ایشاله 120 ساله ب...
13 تير 1397

دلم گرفته نازنین پسرم

سلام عزیز دلم این روزا حال مامان بابا اصن خوب نیست مخصوصا مامان عید خوبی شروع نکردیم با مصدومیت مامان جون اغاز شد  و بیمارستان و بعدم تصمیم برای مهد بردن تو برخلاف انتظارم با خود مهد راحت کنار اومدی ولی خیلی مریض میشدی همین مریضی مداوم و دست تنهایی مارو ازپا دراورد اصولا من و بابا وحید عادت نداشتیم به کسی زحمت بدیم سعی میکردیم همه کارامونو خودمون انجام بدیم مهمونی گرفتن دکتر بردن بیرون رفتن واکسن زدن لباس خریدن   و هزار مسایل دیگه که خیلیا راحت ازکسی کمک میگیرن . ما فقط رو کمک و همکاری همدیگه حساب بازمیکردیم اما این مریضی های تو تکرارشد مارو ازپاداورد ازطرفی هنوز استراحت عید رو نکردیم ماه رمضون و...
26 خرداد 1397

تفلد باباوحید

سلام سلام سلام تولد تولد تولدت مبارک :-* جونم برات بگه امسال 16 خرداد بابا 31 ساله میشه . ازطرفی شبهای قدر متقارن با تولد بابا میشد منم تصمیم گرفتم چند شب زودترتولد بگیرم خاله فهیمه اینا رو هم پاگشا کردم. باوجود شما هم شیرین بود تولد هم پردردسر:دی اول ازهمه فک کردم چی بگیرم بابا خوشحال شه شاید بهم بخندی ولی یک دلرخریدم اخه بابا چندوقت توفکرش بود ولی رفتم تنهایی خریدم از طرف شما فسقلم براش جعبه ابزارخریدم شکسته بود جعبش قبلش هم براش سینماخانواده خریدیما حالا خاستیم خیلی خوشحالش کنیم:)))))))))) اما مهمترازاون یک کیک کامپیوتری مخصوص سفارش دادم خونه همسایه قایمش کردم:دی همون شب خاله فهیمه و عمومرتضی هم مهمون مابودن پاگشای...
16 خرداد 1397

اولین ها

پسرم میخام ازلحظه های قشنگ اولین ها برات بگم اولین خنده های بلندت چهارماهگی بود:) اولین بار که غذا خوردی به طور جدی و میتونستی انگشتاتو راحت بخوری پنج ماهگی بود اولین بار که نشستی خیلی یهویی و دورازانتظار شش ماهگی بود البته همراه با نیم غلت فیلم نشستن اولین بار که فول غلت میزدی و میچرخیدی به قول بابا هفت ماهگی بود یکمم میخزیدی:) اولین بار گربه ای رفتی تند وتیز هشت ماهگی بود فیلم اولین گربه ای رفتن البته تو هشت ماهگی دوبل بودی لبه یه جارو هم میتونسی بگیری وایسی اولین بار که دندون درآوردی نه ماهگیییییییییییییییییییییییییییییی بود:) تو نه ماهگی کنار یه لبه میتونستی چندقدم برداری:) نه ماهگ...
13 خرداد 1397

اولین دست زدن درست حسابی

وای وای چقد منتظر این لحظه بودم اخه من عاشق دست زدن بچه هام شب تولد امام حسن رفتیم باهم مولدی اولین بار بود میبردمت مولودی باباخونه دوستش افطاردعوت بود من و تو هم با هم رفتیم مولودی خونه همسایه مامان جون تو کلی کیف کردی همونجاهم دست زدنت درست شد :)) نگاه هم ازمولودی خون برنمیداشتی:)) خیلی اون لحظه قشنگ بود میخاستم بخورمتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت :)) تقریبا چندروز مونده به پایان یازده ماهگی این حرکت رو یادگرفتی ازکارهای دیگه که تواین ماه زیاد میکردی نپتون کشیدن بود به تقلید ازمامان و اینکه گوشیو میبردی کنارگوشت به جای الو میگفتی اًاًاًًًا اَاَ خیلی شیرین شدی مشاله هزارمشاله
10 خرداد 1397